....فنحن مُودِّعوهُ وِداعَ مَن عزَّ فِراقهُ علینا و غمَّنا و اوحشنا انصرافه عنّا ،و لزِمَنا لهُ الذمام- المحفوظ ، والحرمة المرعیة ، و الحق المقضیُّ ، فنحن قائلون: السلام علیک یا شهر الله الاکبر ، یا عید الاؤلیائه. السلام علیک یا اکرم مصحوب من الاؤقات ، ویا خیر شهر فی الایام و الساعات. السلام علیک من شهر قربت فیه الامال ، و نشرت فیه الاعمال . السلام علیک من مجاور رقّت فیه القلوب، وقلت فیه الذنوب. السلام علیک من ناصر اعان علی الشیطان ، و صاحب سهَّل سبل الاحسان . السلام علیک و علی فضلک الذی حُرمناه ، و علی ماض مِن برکاتِک سُلِبناه.
پس به هنگام پایان گرفتن وقتش و سر آمدن مدتش وکامل شدن روزهایش از ما جدا می شود . اینک آنرا وداع میگوییم وداع کسی که هجرانش بر ما غم انگیز است ، و روی گرداندنش ما را به اندوه و وحشت دچار کرده، و آن بر عهده ما عهد ناگسستنی و حرمت درخور وحق لازم دارد، به همین خاطر میگوییم: سلام بر تو ای بزرگترین ماه خدا و عید عاشقان حق. سلام بر تو ای کریمترین همنشین از میان اوقات ، و ای بهترین ماه در اوقات وساعات. سلام بر تو ای ماهی که در طی تو برآورده شدن آرزوها نزدیک گشته و اعمال در آن پخش و فراوان است. سلام بر تو ای همسایه ای که دلها نزد تو نرم شد و گناهان در تو نقصان گرفت. سلام بر تو ای یاوری که ما را در مبارزه با شیطان یاری دادی ، و ای مصاحبی که راههای احسان را هموار ساختی. سلام بر تو و بر فضیلت تو که از آن محروم گشتیم ، و بر برکات گذشته ات که از ما گرفته شد.
ای خــــــدا،یا الهنا و مولانا سبحانک لا اله الا انت انی کنت من الظالمین، مولای من، من شأن این ما مبارکت را نفهمیدم، من لیلة القدر را نفهمیدم،من حضرت فاطمه ی زهرا را نفهمیدم، خدایا انی کنت من الظالمین
رمضان رفت...
رمضان رفت...
رمضان رفت...
ما ماندیم بی یار و یاور
پیرو ولایت فقیه باشیم؟ادامه مطلب...
شمر بن ذی الجوشن در جنگ صفین در کنار علی میجنگید و هوادار او بود ... اما ظهر عاشورا :
خواست خیمه ها را مقابل چشمان حسین (علیه السلام) به آتش بکشد ، بهترین یاران حسین (علیه السلام) و بهترین مردم را به شهادت رساند و آخر کار این ملعون این بود:
جلس علی صدر الحسین علیه آلاف تحیة والصلاة
ولعنت خدا و ملائکه اش تا روز قیامت بر او باد
زُهَیر بن قَین بَجَلی در جنگ صفین مقابل علی (علیه السلام) جنگید ، و از هواداران عثمان بود ...
سال شصت هجری بود که از سفر حج برمی گشت (همان هنگام که امام حسین(علیه السلام) از مکه به سمت کوفه حرکت کرده بود) ، دوست نداشت با حسین(علیه السلام) برخورد کند و نمی خواست با آقا هم منزل شود ... اما به ناچار بر خلاف میلش با حسین(علیه السلام) هم منزل شد و آقا شخصی را در پیش فرستادند ، زهیر بی توجهی کرد... اما همسرش به اوفریاد برآورد أجب أباعبدالله... زهیر با کراهت پذیرفت و ساعاتی در محضر آقا بود ، چه ها شنید ... وقتی از خیمه امام بیرون آمد یک کلام از او شنیده شد:
"عَزَمتُ علی صُحبةِ الحسین"
در شب عاشورا گفت: «اگر هزار بار کشته شوم و زنده گردم دست از یاری پسر پیامبر بر نخواهم داشت»
... وهنگام شهادتش امام به سر بالین او آمد ، بر او دعا خواند و قاتلانش را نفرین کرد
یا زهیر بن قین بجلیرحمة الله علیه امام چه با تو گفتند که ندای عزمت علی صحبة الحسین سر دادی تا پای جان ...
و اینک در نزد تو یا زهیر میگوییم :
"عَزَمتُ علی صُحبَةِ المَهدی"
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
تا که از جانب معشوق نباشد کششی
مردم در راهپیمایی روز قدس در تهران با شعار "مرگ بر منافق " از خاتمی، موسوی و کروبی استقبال کرده و آنان را از صفوف به هم فشرده خود بیرون کردند.
به گزارش فارس، راهپیمایی روز قدس با حضور گسترده مردم نوعدوست کشورمان برگزار شد.ادامه مطلب...
سر و جان و زر و جاهم همه گو، رو به سلامت
«عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت
همه سهل است تحمل نکنم بار جدایی»
درد بیمار نپرسند به شهر تو طبیبان
کس درین شهر ندارد سر تیمار غریبان
نتوان گفت غم از بیم رقیبان به حبیبان
«حلقه بر در نتوانم زدن از بیم رقیبان
این توانم که بیایم سر کویت بگدایی»
گِرد گلزارِ رخ تست غبار خط ریحان
چون نگارین خطِ تذهیب بدیباچه قرآن
ای لبت آیت رحمت دهنت نفطه ایمان
«آن نه خال است و زنخدان و سر زلف پریشان
که دل اهل نظر برد که سریست خدایی»
هر شب هجر بر آنم که اگر وصل بجویم
همه چون نی بفغان آیم و چون چنگ بمویم
لیک مدهوش شوم چون سر زلف تو ببویم
«گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی»
چرخ امشب که بکام دل ما خواسته گشتن
دامنِ وصل تو نتوان برقیبان تو هشتن
نتوان از تو برای دل همسایه گذشتن
«شمع را باید از این خانه برون بردن و کشتن
تا که همسایه نداند که تو در خانهء مایی»
سعدی این گفت و شد ازگفتهِ خود باز پشیمان
که مریض تب عشق تو هدر گوید و هذیان
بشب تیره نهفتن نتوان ماه درخشان
«کشتن شمع چه حاجت بود از بیم رقیبان
پرتو روی تو گوید که تو در خانهء مایی»
نرگس مست تو مستوری مردم نگزیند
دست گلچین نرسد تا گلی از شاخ تو چیند
جلوه کن جلوه که خورشید بخلوت ننشیند
«پرده بردار که بیگانه خود آن روی نه بیند
تو بزرگی و در آئینهء کوچک ننمایی»
نازم آن سر که چو گیسوی تو در پای تو ریزد
نازم آن پای که از کوی وفای تو نخیزد
شهریار آن نه که با لشکر عشق تو ستیزد
«سعدی آن نیست که هرگز ز کمند تو گریزد
که بدانست که در بند تو خوشتر ز رهایی»"قال الله عز وجل:
اذا تقرب الی شبرا تقربت الی ذراعا
و هر گاه به اندازه یک وجب به من نزدیک شدی به اندازه ذراعی نزدیک به تو میشوم.
"و در جای دیگر خداوند رحمان میگوید:
عبدی اطعنی حتی اجعلک مثلی
بنده من! مرا اطاعت کن تا تو را مثل خودم کنم.
حال بعضی افراد دنبال بهانه اند و این هم کار نفس است که به همین احادیث راضی نمی شود و بطور خاص باید دستور به آنها داده شود تا عمل کنند مثلشان مثل بنی اسرائیل است که خداوند در سوره ی بقره آورده باید رنگ آن گاو، کار آن گاو و... را بدانند تا به دستور خدا عمل کنند کار خودشان را سختر کردند در این مورد هم دستور خدا معلوم است : گناه نکنید ، اصلا حدیث دیگری داریم که آن هم به ما میگوید دنبال بهانه نباش به هر چه میدانی عمل کن.
"وقتی از حضرت آیت الله بهجت(رحمت الله علیه) سؤال میشد چگونه میتوان عارف شد می فرمود: اگر به آنچه میدانید عمل کنید و معلومات را زیر پا نگذارید این تمام عرفان است."
"حدیث: من عمل بما یعلم اورثه الله علم ما لم یعلم.
هر کس به آنچه می داند عمل کند، خداوند آنچه را نمی داند به او خواهد آموخت."
شنیده ام این حدیث در کتاب معراج السعاده ملا احمد نراقی نقل شده که کتاب بسیار ارزشمندی است. "حضرت آیت الله بهجت(رحمت الله علیه) در باره این کتاب فرمودند: روزانه نصف صفحه از این کتاب شریف را بخوانید و به آن عمل کنید در عرض یک سال میبینید عوض شده اید."
چو علمت هست خدمت کن که زشت آید بر دانا
گـــرفته چینیان احـرام و مـکـی خفته در بـــطحا