شمر بن ذی الجوشن در جنگ صفین در کنار علی میجنگید و هوادار او بود ... اما ظهر عاشورا :
خواست خیمه ها را مقابل چشمان حسین (علیه السلام) به آتش بکشد ، بهترین یاران حسین (علیه السلام) و بهترین مردم را به شهادت رساند و آخر کار این ملعون این بود:
جلس علی صدر الحسین علیه آلاف تحیة والصلاة
ولعنت خدا و ملائکه اش تا روز قیامت بر او باد
زُهَیر بن قَین بَجَلی در جنگ صفین مقابل علی (علیه السلام) جنگید ، و از هواداران عثمان بود ...
سال شصت هجری بود که از سفر حج برمی گشت (همان هنگام که امام حسین(علیه السلام) از مکه به سمت کوفه حرکت کرده بود) ، دوست نداشت با حسین(علیه السلام) برخورد کند و نمی خواست با آقا هم منزل شود ... اما به ناچار بر خلاف میلش با حسین(علیه السلام) هم منزل شد و آقا شخصی را در پیش فرستادند ، زهیر بی توجهی کرد... اما همسرش به اوفریاد برآورد أجب أباعبدالله... زهیر با کراهت پذیرفت و ساعاتی در محضر آقا بود ، چه ها شنید ... وقتی از خیمه امام بیرون آمد یک کلام از او شنیده شد:
"عَزَمتُ علی صُحبةِ الحسین"
در شب عاشورا گفت: «اگر هزار بار کشته شوم و زنده گردم دست از یاری پسر پیامبر بر نخواهم داشت»
... وهنگام شهادتش امام به سر بالین او آمد ، بر او دعا خواند و قاتلانش را نفرین کرد
یا زهیر بن قین بجلیرحمة الله علیه امام چه با تو گفتند که ندای عزمت علی صحبة الحسین سر دادی تا پای جان ...
و اینک در نزد تو یا زهیر میگوییم :
"عَزَمتُ علی صُحبَةِ المَهدی"
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
تا که از جانب معشوق نباشد کششی