ای قلم از قدرتی غالب بگو از علـی ابـن ابیـطالب بگـو
از علی مرد سیاست مرد دین از علی تنهاترین مرد زمیـن
بیعت ما دوسـتان عین ولاست زادة زهـرا علـی روح خـداسـت
عده ای از همرهان جاهل شدند در حمـایت از علـی کاهـل شدند
خـاک شـهر کوفه بر سرهایتان بـس چه شـد ایمان و باورهایتان
پشت بر مولا و زهرا کرده اید!! هیچ شـرم، از شهیـدان کرده اید؟
حرفـی از اعماق ایمان می زنم با لـب و حلـق شهیـدان می زنم
تا چه باید کرده را حاصل کنیم فـتنة اهـریمنـان بـاطـل کنـیم
ملـت ایـران فراز و شیب دید از قلـم بیش از تفنگ آسـیب دید
سامـری ها با قلـم بت ساختند فتـنه در دامـان دیـن انـداختند
مَکـر داخل، کفـر خارج را ببین رونــق کــار خــوارج را ببـین
دیـن فروشـان فتنه و نارو زدند تـک به تـک پشت قلم اردو زدند
با اسـاس دین تَـسامُح می کنند پـای ارزشـها تسـامـح می کـنند
داسـتان دوم خــرداد نیـست مبـدئی جـز نیـمة خرداد نیـست
تا کـه گـردد فتنه و آشوب کم جبـهه ای هـا بـاز هـم، هم قـسم
جـادة مـا را نـباشد جـز وِفاق جنـگ مرصـاد اسـت پایان نفـاق
نائـب مهـدی، ولی داریم و بس شیـعیان، سیّـد علی داریم و بس