از گوشه نگاه تو اشکی روانه شد
از گوشه چشم گنه کار من روان
روزی نوای پیر به دلم یک زبانه شد
بعدا گشود پنجره را به یک زبان
آری زبان صبر وبصر آشیانه شد
من هم که بی قرار و پریشان آشیان
در گوش بعضْ اثر تو فسانه شد
در گوش مردم آزاد ،اثر فسان
روزی نوای پیر به نظر چون فغانه شد
بعدا نوای غربت تو بر دلم فغان
این دیده ام موفق بر آستانه شد
این قلب من مقیم دربهای آستان
وقتی که ناله های غلامت شبانه شد
حالا که حلقه گوش شده است گله ات، شبان
فرمان بده ببین که دیده به راهت روانه شد
اینک که از نگاه تو اشکی شده است روان
کمیل احمدپور