کوفه را تا شام با شتر آمده بود ، میخواست زودتر پیش مولایش بازگردد... به دربار که وارد شد حتی حاضر نبود پا روی فرشهای قصر معاویه بگذارد ناچار خلیفه جلو آمد و نامه علی(علیه السلام) را گرفت و پرسید:
ای اعرابی، علی را در چه وضعیّتی ترک کردی؟
طرماح گفت:
ای معاویه، مولایم را وقتی ترک کردم که به خدا قسم همیشه چابک، آزاد، منظم، کریم، شجاع و سخی بود، او با هیچ لشکری روبرو نمیشد، مگر به سویش شتافت، و با هیچ هماوردی روبرو نشد، مگر او را خوار و پست نمود و با هیچ دژ و کاخی مواجه نشد، مگر آن که آن را تسخیر کرد و یا ویران ساخت.
معاویه برای اطلاع از روحیه خاندان و یاران امیر مؤمنان (علیهالسلام) پرسید: اصحاب و یاران علی را چگونه ترک کردی؟
طرماح گفت:
زمانی که آنان را ترک کردم علی (علیهالسلام) در میانشان مانند ماه شب چهارده در بین ستارگان بود، او اگر فرمان دهد، اطاعتش میکنند و اگر نهی و منعشان کند، دوری می جویند.
...ناگاه مردی شامی وارد قصر شد و ادعا کرد ناقه ی طرماح از آن اوست ، حیرت طرماح بیشتر از آنکه از تهمت ناروا مرد باشد از این بود که جمل (شتر نر) را ناقه (شتر ماده) خواند حتی اگر کور بود دستی دراز میکرد میفهمید...معاویه از مرد شامی خواست شاهدی بر مدعایش بیآورد ، چندی گذشت و مرد با 50 شاهد به دربار وارد شد طرماح از معاویه پرسید : چگونه 50 نفر شاهد بر ماده بودن این شتر نر آورده؟
معاویه گفت:به علی بگو من بر مردمی حکومت میکنم که حقانیت مرا قبول دارند ، اینها خرها و گوساله هایی اندکه گوش به فرمان من دارند( که حتی اگر بگویم شتر نری ماده است میپذیرند) ، پس ای علی بیهوده نکوش.
تاثیر تبلیغات و تهمت ها و دروغ های معاویه به این اندازه زیاد بود تا آنجا که بعد از شهادت حضرت علی(علیهالسلام) در مسجد کوفه مردم شام از هم میپرسیدند: مگر علی هم نماز میخواند.
... امروزه هم امر (ولایت) مشتبه شده ، برخی مسخ شده ی ماهواره ها شدند و باطل را حق می انگارند با چشمهای خود جمعیت 22 بهمن را در خیابان میبینند اما حکایت همان حکایت جمل طرماح است باور میکنند که مردم بخاطر ساندیس به خیابانها آمده اند. رسانه انگلیسی میبینند ! انگلیسی که بجز خباثت چیزی دیگر برای ایران نداشته است ، آیا میخواهند انگلیس از بند برهاندشان؟ (از همان بند خیالی که خود برایشان ترسیم کرده تا در بند بکشاندشان)
ولی همانطور که طرماح حال یاران علی را توصیف کرد ما هم از مردم ایران میگوییم:
سید و مولایشان در میانشان همچون ماه شب چهارده است و گوش به فرمانش دارند ، او اگر امرکند ، اطاعتش میکنند و اگر نهی و منع کند، دوری می جویند... با قصد قربت