کاروان از هفت شهر عشق و عرفان بگذرد
راه بیتالله اگر از هند و ایران بگذرد
مهربانا یک دو جامی بیشتر از خود برآ
مستتر شو تا غدیر از عید قربان بگذرد
«خون نمیخوابد» چنین گفتند رندان پیش از این
کیست میخواهد که از خون شهیدان بگذرد؟
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی بن ابی طالب.
لا اله الا الله چه گفته سید رضا بی شک همه را آقا به زبانش جاری کرده ...
فلقد اسرفت و ما اسلفت
لنفسى ما فیه اعذر
سودت صحیفة اعمالى
و وکلت الامر الى حیدر
هو کهفى من نوب الدنیا
و شفیعى فى یوم المحشر
قد تمت لى بولایته
نعم جمت عن ان تشکر
لاصیب بها الحظ الاوفى
و اخصص بالسهم الاوفر
بالحفظ من النار الکبرى
و الامن من الفزع الاکبر
هل یمنعنى و هو الساقى
ان اشرب من حوض الکوثر
ام یطردنى عن مآئدة
وضعت للقانع و المعتر
یا من قد انکر من آیات
ابا حسن ما لا ینکر
ان کنت لجهلک بالایام
جحدت مقام ابى شبر
فاسال بدرا و اسال احد
و سل الاحزاب و سل خیبر
ا من دبر فیها الامر و من
اردى الابطال و من دمر
من هد حصون الشرک و من
شاد الاسلام و من عمر
من قدمه طه و على
اهل الایمان له امر
قاسوک ابا حسن بسواک
و هل بالطود یقاس الذر
انى ساووک بمن ناووک
و هل ساووا نعلى قنبر
علامه سید رضا هندی(ره)
.....ترجمه ی منظوم قصیده ی کوثریه :ادامه مطلب...
گفتم چرا قلبم دگر بر تار زلفت گیر نیست
سر بر زمین افکند و گفت خود کرده را تدبیر نیست
اشکی به زیر مقدمش انداختم رحمی کند
گفتا که اشک بی ورع در رتبه تاثیر نیست
گفتم بیا در بند کش این بنده فرار را
گفتا اگر عاشق شوی کاریت با زنجیر نیست
گفتم که دیگر گوییا افتاده ام از چشم تو
با غم نگاهم کرد وگفت مهدی زنوکر سیر نیست
گـــــــر تـیر بارد در کـوی آن ماه
گـــــــردن نـــــــــهـادیـم الحکم لله
حافظ چه نالـی گر وصل خواهـی
خون بایدت خورد در گاه و بیگاه